جلوی تلویزیون دراز کشیدم Ùˆ داشتم ماهواره نگاه میکردم Ú©Ù‡ علی اومد تو Ú¯Ùت مهیار ما میخوایم بریم مشروب بگیریم میای؟گÙتم نه شما برین تو Ú©Ù‡ میدونی من خوشم نمیاد.
– نه یعنی چه کار باید بکنم ؟ شنیدم بچه می گن جلق زدیم ولی نمی دونم یعنی چه
Ú©Ù„ÛŒ از هم لب گرÙتیم تا اینکه سعید لبش٠از من جدا کرد Ùˆ منو به Ø´Ú©Ù… خوابوند Ùˆ نشست رو رونم وکیرش٠گذاشت تو سوراخم Ùˆ شروع کرد به تلمبه زدن کیر سعید از علی چندسانت کوچیکتر بود Ùˆ راØت Ùˆ بدون درد تو کونم عقب جلو میکرد.
از بس که همدیگه را خوردیم دوباره کیرم بیدار شد طوری که هوس کردم یه بار دیگه بکنمش
پنج شنبه شد ومن زود رÙتم تا خودمو آماده کنم تو ØرÙاش Ú¯Ùته بود Ú©Ù‡ پرده اش ارتجاعی وخیلی موقع نزدیکی درد میکشه همین جوری هم Ú©Ù‡ Ùکرشا میکردم کیرم راست میشد. خیلی زود همه Ú†ÛŒ داشت مهیا میشد برای یه سکس خوب.
کیرم شانزده سانته Ùˆ قطرش اگه انگشت اشاره ات روبچسبونی ب شصتت Ùˆ یه دایره درست Ú©Ù†ÛŒ Ù…ÛŒÙهمی چقدره
همبستری یک زن با Û¶Û´Û¶ مرد ( در مسابقه سکس گروهی) * Ú¯Ù†Ú¯ بنگ کلودیا با ۶۴۶مرد همبستر شد !!!!!! Ùˆ توانست رکورد قبلی را Ú©Ù‡ Û¶Ù¢Û¶Ù†Ùر Ùˆ متعلق به خانم هوستون از آمریکا ...
این داستان مربوط به دوران کودکی من است مربوط به آن زمان های Ú©Ù‡ تازه برای اولین بار متوجه مقوله ای به نام سکس شده بودم تازه check over here مراØله بلوغ در من داشت ظاهر Ù…ÛŒ شد Ùˆ توجه Øالت های جدیدی در کیرم Ú©Ù‡ آن موقع بیشتر دودول بود شده بودم
خونه اون ها هم Ú©Ù… از ساختمانی Ú©Ù‡ من توش بودم نداشت یک ساختمان قدیمی Ùˆ درب Ùˆ داغون بود. رÙتیم تو Ùˆ من رو یک راست برد سر تلویزیون Ú©Ù‡ اون هم عتیقه ای بود برای خودش
رÙتیم سوار ماشین شدیم Ùˆ به قصد Øر٠زدن بردمش تو Ú©ÙˆÚ†Ù‡ پس Ú©ÙˆÚ†Ù‡ های شهر
وای چیزی که نباید می دیدم ، دیدم از بالایی یقه اش دوتا سینه های شود دیدیم که گوشت آلود و درشت به من نگاه می کردند
آروم گذاشت هر Ú†Ù‡ دوست دارم به پاهاش دست بکشم Ú©Ù… Ú©Ù… دل Ùˆ جراتم داشت بیشتر Ù…ÛŒ شد دامنش رو بالاتر زدم شرت آبی رنگش رو دیدم پاهاشو جوری جابه جا کرد Ú©Ù‡ راØت تر بشه لا پاشو ببینم کسش تو شورتش قلمبه زده بود آرام دستم رو زدم به کسش البته از روی شورت
شلوار رو در آوردم رÙتم رو تخت کیرم رو گرÙت تو دستش Ùˆ سر سه سوت تا دسته کردش تو دهنش بینهایت لذت بخش بود بینهایت کی٠داشت خدایش خیلی قشنگ ساک Ù…ÛŒ زد بعد ها متوجه شدم Ú©Ù‡ هیچ کس نمی تونست به اندازه ثریا خوب ساک بزنه Ú©Ù… Ú©Ù… داشت آبم میومد Ú©Ù‡ ثریا دست از ساک زدن برداشت Ùˆ شورتش رو در آورد Ùˆ من رو به پشت هل داد Ùˆ نشست رو کیرم
از آن ماجرا گذشت تا این Ú©Ù‡ شاید نزدیک به یک ماه بعد تو Ú©ÙˆÚ†Ù‡ ثریا خانوم رو دیدم Ú©Ù‡ دو تا کیسه بزرگ دستش بود من هم تو رو در بایستی قرار گرÙتم Ùˆ Ú©Ù…Ú©Ø´ کردم Ùˆ بارش رو تا در خونهشون بردم بعد اون تاریخ چند بار دیگه گذر تو خیابان ثریا خانم رو دیدم انگار تنها آشنایی من بود تو اون Ú©ÙˆÚ†Ù‡ سلام Ùˆ اØوال پرسی خیلی مختصری Ù…ÛŒ کردم Ùˆ Ù…ÛŒ رÙتم دنبال کارم